همه‌جا هست؛ دارد از در و دیوار بالا می‌رود. در طی طریق، چابک است. گیرم گاهی دور خودش می‌چرخد اما راه را زود می‌یابد و خودش را می‌رساند به جایی که باید. با این همه عجیب است که نمی‌بینیمش؛ نه پنهان بوده که پیدایش کنیم و نه از دل رفته تا در تمنایش باشیم.

اسليمی

همشهری آنلاین، آدم را یاد این جمله می‌اندازد که «از کثرت ظهور در خفاست». 

شاید چشم ما آنقدر از نقش‌هایش پر شده که دیگر نمی‌بیندش. نقش؛ نقش اسلیمی؛ نقشی که بدون آن، هنر تزئینی ایران از فضای خالی، پر خواهد شد.  اسلیمی از نبات زاده شد؛ از گیاه. پیشینه‌اش را تا همراهی با سفال‌های چندین هزارساله عقب می‌برند اما این‌چنین شدنش، بی‌تردید محصول ایران اسلامی است. در ایران باستان، کاربرد نقش‌های حیوانی فراوان‌تر از نقش‌های گیاهی بود اما اجداد اسلیمی آنجا هم حضور داشتند.

هنر اسلامی به نقش‌های گیاهی بهای بیشتری داد و ایرانی مسلمان چه چیزی بهتر از اسلیمی دم دستش بود؟ این شد که ترکیب نبوغ هنرمندان و خاصیت‌های نهفته در نقشی برآمده از درخت زندگی، میوه‌هایی به بار آورد؛ گوناگون و در نهایت زیبایی و تناسب.

عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع

اسلیمی- نقشی نشسته بر طره زلف نقوش باستانی ایرانیان- حاصل مشاهده پیچ و تاب شاخ و برگ درختان است و کارشناسان بیش از هرچیز درختان تاک را الگوی آن می‌دانند. ریشه نام اسلیمی و سبب نامگذاری‌اش روشن نیست. نویسندگان و هنرمندان دوران شاه طهماسب صفوی که نفوذ هنر چینی و رومی را می‌دیدند، عزمشان را جزم کردند تا با «اسلامی» خواندن اسلیمی، آن را به رخ دیگران بکشند و به آن ببالند. حتی افسانه‌هایی برای پیدایش اسلیمی ساختند؛ «اول کسی که به تذهیب قرآن پرداخت، علی(ع) بود و آنچه به اسلامی معروف است، آن حضرت اختراع کردند»؛ این را دوست‌محمد هروی در مقدمه مرقع بهرام میرزای صفوی می‌گوید. نام اسلامی اسلیمی، وظیفه بزرگی بر شانه‌اش گذاشت؛ تا جایی که اسلیمی نقشی شد تمام و کمال در خدمت هنر اسلامی.

قدیمی‌ترین منبعی که نام اسلیمی در آن ثبت است، برمی‌گردد به قرن ۹ هجری و گزارش کارهای روزانه جعفر تبریزی‌ بایسنقری. در دست‌نوشته‌های این خوشنویس‌ نامدار که رئیس کتابخانه مشهور بایسنقر میرزای‌ تیموری‌ در هرات بود، می‌خوانیم‌ که مولانا قوام‌الدین‌ - جلدساز نامدار آن دوران- جلد شهنامه‌ را حاشیه اسلیمی‌ مکمل‌ کرده و ... اسلیمی، یکی از ۷ نقش اصلی در سنت هنرهای تزئینی ایران است که خود انواع مختلف دارد. اگر بخواهیم به شکل‌های اصلی این نقش اشاره کنیم، باید از «اسلیمی ساده»، «اسلیمی دهان اژدری»، «اسلیمی خرطومی»، «اسلیمی پیچک» و «اسلیمی ماری» نام ببریم.

ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش

همه چیز درباره اسلیمی؛ هنر ناب ایرانی | عقرب زلف کجت با قمر قرینه
اسلیمی‌های طلایی دست‌دردست هم داده‌اند و گنبد شیخ‌لطف‌الله اصفهان را قاب‌بندی کرده‌اند

«اسلیمی ساده» از ۲ قوس معکوس و متقارن تشکیل شده است. «اسلیمی خرطومی» را از سر فیل الهام گرفته‌اند و همین است که شکلش، یادآور ترکیب خرطوم و عاج این جانور عظیم‌الجثه است. در این میان، اسلیمی «دهان اژدری» شناخته‌شده‌ترین نوع اسلیمی است و به نظر می‌رسد که بیش از دیگر انواع اسلیمی به کار رفته است؛ شکل آن مثل این است که تمساحی دهانش را باز نگه داشته باشد. بعضی از دهان اژدری‌ها، ساده هستند و بعضی هایشان پیچک دارند.

«اسلیمی پیچک» گره‌های زیبایی دارد و تجملی‌ترین نوع اسلیمی به حساب می‌آید. شکل «اسلیمی ماری» یادآور حرکت مار است. اسلیمی ماری از نظر ظاهر با انواع دیگر اسلیمی متفاوت است و یکی از ویژگی‌های آن آزاد بودن است؛ همه اسلیمی‌ها به خطی متصلند که به آن «بند» می‌گویند؛ در اصل مثل شکوفه و برگ‌های روییده بر شاخه(بند) هستند. اما اسلیمی ماری در بند هیچ بندی نیست. اسلیمی‌ها این قابلیت را دارند که با خود و یا با نقش‌های دیگر ترکیب شوند.

ترکیب این نقش با «گل‌های عباسی» و بوته‌های «ختایی» و «ترنج» ‌ها، تصاویری فوق‌العاده پدید آورده است. اگر به فرش‌ها، گنبدها و کاشی‌کاری‌های ایرانی توجه کنید، انواع و اقسام این ترکیب‌ها را خواهید دید و از پیچیدگی ذهن طراحانشان حیرت خواهید کرد. آنها ریاضی را به‌کار برده‌اند برای پر و بال دادن به احساس. در طراحی اسلیمی همه چیز دقیق است؛ مثلا کاملا مشخص است که اندازه کدام قوس باید چه کسری از شعاع خودش باشد یا تکرارها و قرینه‌سازی‌ها کجا باید اتفاق بیفتند.

ای کبک خوشخرام، کجا می‌روی؟ بایست!

همه چیز درباره اسلیمی؛ هنر ناب ایرانی | عقرب زلف کجت با قمر قرینه
نقش اسلیمی؛ این‌بار بر سنگاب مسجد امام از مجموعه اسلیمی‌های مسجد امام اصفهان

حرکت اسلیمی‌ها رو به بالاست؛ زمانی با خطوط ساده و بی‌تکلف و زمانی هم تجملی و پیچیده. حرکت به بالا، یعنی دل کندن از اسفل سافلین و رفتن به اعلی علیین؛ به سوی حق.  این یکی از کارکردهای نمادین اسلیمی در هنر اسلامی است که بر در، دیوار، گنبد و گلدسته مساجد خوش نشسته است. با این حال، جایگاه این نقش فقط در آثار مذهبی نیست؛ اسلیمی پای ثابت نگارگری‌های ایرانی است.

گاهی حاشیه اثر است،  گاهی نقش لباس و دستار و گاهی ابر آسمان. از حول و حوش قرن ۹ هجری‌قمری، اسلیمی از حاشیه، رخت، لباس، فرش، در و دیوار نقاشی‌ها پر ‌کشید و خود را به آسمان رساند.  هر نگارگری که آسمانی برای اثرش خلق می‌کرد، ابر آسمانش را با اسلیمی می‌ساخت. در کتاب‌های فرنگی به این ابر می‌گویند «ابر چینی».

ابر چینی را نقاشان و تصویرگران ایرانی هرات‌نشین در آسمان نقاشی‌های ایرانی ماندگار کردند و همان است که خودشان به نام اسلیمی ماری می‌شناختند. هنرمندان صفوی اسلیمی را با رویکردی دور از نمادپردازی عارفانه، از آسمان به زمین آوردند. اسلیمی این دوره دیگر قرار نبود بیننده را از زمین بکند و نماد رهایی باشد بلکه چشم را با گردش زیبایش همراه می‌کرد و به همان‌جایی می‌برد که مقصود هنرمند بود: عمل فلان بن فلان فی سنه بهمان.

خوش‌تر از این گوشه پادشاه ندارد

همه چیز درباره اسلیمی؛ هنر ناب ایرانی | عقرب زلف کجت با قمر قرینه
اسلیمی‌های محراب نفیس الجایتو مسجد جامع اصفهان نشان از قدمت ۷۰۰ساله این هنر دارند

ظهور اسلیمی، مجالی تازه برای هنر نمادپردازی ایرانی بود. حرکت بند اسلیمی از یک نقطه آغاز می‌شود؛ گردشی به راست و گردشی به چپ. هرجا گردشی به گردشی دیگر می‌رسد، نقشی بر آن می‌نشیند؛ گاه ۲ بته پشت به هم و گاه یک گل ساده؛ تا نهایت، تا آنجا که گردش تمام شود و چشم به مقصدی برسد.

سفر اسلیمی آهنگین است و یکدست. اسلیمی‌ها در محراب مسجد و کلیسا ذکر می‌گویند و سماع می‌کنند. اسلیمی بیش از هر نقش دیگری در تزئین مساجد و محراب‌ها به‌کار رفته است. هر جا چشم می‌گرداندی، جولان و ترکتازی اسلیمی است و هم‌قطاران ختایی‌اش؛ تا آنجا که به لطف کاشی معرق، اسلیمی‌ها به پوسته خارجی بنا نیز راه یافته‌اند. تن خمیده گنبد با توازن و هماهنگی اسلیمی‌ها پر شده تا بر شکل هدایت‌کننده گنبد، تاکید شود. اما رشد و نمو اسلیمی از کجا آغاز شد؟ شاخ و برگ‌های حک شده بر سنگ در دوره اشکانی آن‌قدر به طبیعت نزدیک شدند که کمتر اثری از وجوه نمادین اسلیمی را می‌شد در آنها دید. این نقوش طبیعت‌گرایانه مبنای گسترش اسلیمی در هنر دوره اسلامی هستند.

اشکانی‌ها با آوردن پیچ و خم‌های استادانه در حرکت اسلیمی، این نقش کهن را به تکامل رساندند تا در دوره‌های بعد، هنرهای تزئینی، خود را میراث‌دار هنر آنان بداند. کمی بعدتر از اشکانیان، سنگ‌تراشان ساسانی گل و برگ‌های اشکانی را به دست گرفتند و نشاندند روی دیوارهای خانه و کاشانه‌شان. چرخ فلک چرخید و چرخید و روزگار، اسلیمی اشکانی و ساسانی را به جایی رساند تا نقال قصه زیبای گچ‌بری در محراب مساجد شود.

محراب؛ جایگاه حرب با نفس و ستیز با شیطان. دستان ماهر هنرمندان محراب‌ساز صدای چکاچاک این نبرد را لابه‌لای گردش اسلیمی‌ها خاموش می‌کردند تا دل آرام شود و خودش را بسپارد به آیات خداوندی. کافی است به یکی از این شاهکارها خیره شوید. گردش عارفانه اسلیمی‌های محراب شما را به عرش خواهند برد.

کد خبر 759952
منبع: سرزمین من

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha